بررسی محتوای روایات که همگی با ادبیات مشترک پرده از واقعیتی بزرگ بر می دارند و از واقعه ای در آینده خبر می دهند، نشان می دهد که بر 4 موضوع محوری تکیه شده است:
1.خیزش مردی از شرق(قم)
2. نهضتی بزرگ و اجتماعی
3. نقش آفرینی در زمینه سازی ظهور
4 دعوت به سوی حق
انگیزه قیام کنندگان دعوت به حق است و همین انگیزه، واقعه را تبدیل به نهضتی زمینه ساز برای ورود به عصر ظهور و همراهی با امام زمان(ع) می کند. دعوت جهانی امام مهدی، نهضتی است سیاسی،جهانی و نظامی.
قم در آخرالزمان
در روایات زیادی از ائمه اطهار(ع) اشاراتی به شهر قم شده است. برای مثال:
عفان بصری از امام صادق(ع) نقل می کند: امام(ع) به من فرمودند: «آیا میدانی چرا این شهر را قم می نامند؟» عرض کردم: خدا و رسولش آگاه ترند. امام(ع) فرمودند: «زیرا اهل قم اطراف قائم آل محمد گرد آمده و با او قیام نمایند و در کنار او ثابت قدم مانده و او را یاری کنند.»(1)
همچنین در روایت دیگری، امام صادق(ع) می فرمایند:
«به زودی کوفه از مومنان خالی می شود و علم از آن می گریزد و پنهان می شود، آن گونه که مار در سوراخش پنهان می گردد. سپس علم در شهری به نام قم ظاهر می گردد و شهر قم کانون علم و فضل می شود و چنان دنیا را به حقایق آشنا می سازد که در روی زمین مستضعفی در دین باقی نماند، حتی زنان در پرده و چنین زمانی نزدیک ظهور قائم آل محمد (ص) است . سپس خداوند قم و اهل آن را قائم مقام حجت خدا قرار می دهد که اگر چنین نشود زمین اهل خودش را فرو می برد و حجتی باقی نمی ماند. آن گاه علم (علوم اسلامی) از قم به تمام دنیا می رسد و مشرق و مغرب عالم را فرا می گیرد و حجت خدا بر خلق تمام می گردد زیرا در تمام روی کره زمین کسی باقی نمی ماند که دین و علم به او ابلاغ نشده باشد. آن گاه امام زمان (عج) ظاهر می شود.»(2)
پاره های آهن
هم چنین امام موسی کاظم(ع) درباره شهر قم فرمودند:
«مردی از اهل قم، مردم را به سوی حق فرا میخواند. گروهی مانند پارههای آهن، همراه او جمع میشوند که بادهای تند، آنان را منحرف نمیکند. از نبرد، خسته نمیشوند و نمیترسند و بر خداوند توکل میکنند و عاقبت برای اهل تقوا است.»(3)
طالقان
در روایات درباره ی شهر طالقان از گنج ها و خزینه هایی یاد شده است که منظور از آنها، مردمان آن شهر هستند. آنها، افرادی با ایمان و زاهدند و خواهان خون سید الشهداء هستند.(4)
روایت مشهوری از حضرت امیرالمؤمنین (ع) در توصیف اهل طالقان وجود دارد که ایشان فرمودند: «خوشا به حال طالقان! که برای خدا در آن گنجهایی است، ولی نه از طلا و نقره، بلکه مردانی است که خدا را به حقّ شناختهاند، آنها یاوران حضرت مهدی(ع) در آخرالزّمان هستند.»(5)
همچنین، آیتالله مولی نظر علی طالقانی در کتابش «کاشف الأسرار» احادیثی را از امام صادق(ع) در مورد طالقان نقل کرده، از جمله حدیث مفصلی که «جوان حسنی از دیلم خروج میکند و گنجهای طالقان او را مدد میکنند».
و در حدیث دیگری از حضرت صادق(ع) میفرماید: «گویا جوانان اهل طالقان را به منزلة خزینهها میبینم که حربهها به دست گرفته و به اسبهای سفید سوار شده و از بسیاری شوق به سوی جنگ و جهاد مانند گرگان صدا میکنند. سردارشان مردی باشد از قبیله تیمی یا تمیمی، که او را شعیب بن صالح گویند، پس امام حسین(ع) در میانشان روی میآورد، در حالتی که روی مبارکش مانند دایرة قمر میباشد و پی قتل ظالمان میافتد».
ایرانیان در آخرالزمان
در وقت یاد کردن از این خطه، روایات گاه اشاره به طالقان دارند و گاه قم که در بالا به آن اشاره کردیم اما گاهی این مردمان اهالی فارس یا اهالی مشرق معرفی شده اند.
بهره ایرانیان از ولایتمداری و پایمردیشان در طریق امامت و ولایت، آنان را به مرتبه ای می رساند که پیامبر درباره شان چنین می فرماید: «در بین مردم، مردم فارس بیشترین سهم را از اسلام دارند»(6) و در جایی دیگر می فرمایند: «ایرانیان خویشاوندان ما اهل بیتند.»(7)
امام صادق نیز فرمودند: «مردم خراسان، بزرگان ما، مردم قم، یاران ما و مردم کوفه، حامیان استوار ما هستند.»(8)
در روایت بلندی که عبدالله بن مسعود از قول پیامبر نقل کرده، ارتباط میان قیام زمینه سازان و پیوستن آن قیام با نهضت مقدس حضرت مهدی آشکار می شود:
«به زودی بعد از من، اهل بیتم در شهرها پراکنده و آواره می شوند.»
این پراکندگی در زمان حضرت علی بن موسی الرضا و مهاجرت امامزادگان به ایران به نقطه اوج خود رسید. سپس به پیروزی نهضت مشرق زمینیان و پیوند خوردنشان به پیشوایی اهل بیت، یعنی حضرت مهدی(ع) اشاره می کنند و می فرمایند: «آنها درفش های هدایتند و آن را به دست مردی از اهل بیت من می سپارند که نام او هم نام من و نام پدرش نام پدر من است. او حاکم زمین گردد و آن را پر از عدل و داد می کند آنگونه که از جور و ستم پر شده است.»(9)
پی نوشت:
1. بحارالانوار،ج60، ص216
2. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر(ع)، ص433
3. عصر ظهور، ص214
4. بحارالانوار، ج53، ص307
5. بحارالانوار، ج15، ص87
6. کنز الاعمال، ج2، ص303
7. همان
8. بحار الانوار، ج57، صص214-217
9. همان، ج51، ص83
منبع: دانشستان سرزمین های درگیر در واقعه شریف ظهور؛ به کوشش اسماعیل شفیعی سروستانی، نشر موعود عصر(عج)
نظرات شما عزیزان: